داستان هنر مدرن نیجریه، روایتی پیچیده از غارت، مقاومت و بازآفرینی فرهنگی است. این داستان اغلب با برنزهای بنین آغاز می‌شود؛ شاهکارهای فلزی که در قرن شانزدهم و هفدهم خلق شدند و در سال ۱۸۹۷ طی یک لشکرکشی وحشیانه توسط بریتانیا به غارت رفتند. کتاب بارنابی فیلیپس با عنوان «غارت: بریتانیا و برنزهای بنین» به خوبی این زخم تاریخی و بحث‌های بی‌پایان پیرامون بازگرداندن این آثار را به تصویر می‌کشد. اما این تنها بخشی از ماجراست. در سایه همین گذشته استعماری، جنبشی هنری متولد شد که به دنبال تعریف هویتی نوین برای نیجریه بود.

در اواسط قرن بیستم، همزمان با اوج‌گیری جنبش‌های استقلال‌طلبانه در سراسر آفریقا، نسلی از هنرمندان نیجریه‌ای ظهور کردند که در مدارس هنری تأسیس‌شده توسط استعمارگران آموزش دیده بودند. آن‌ها با تکنیک‌های اروپایی آشنا بودند، اما نمی‌خواستند صرفاً مقلد هنر غرب باشند. یکی از پیشگامان این راه، بن انوونوو بود؛ هنرمندی که با مهارت میان دو جهان در حرکت بود. او که در بریتانیا تحصیل کرده بود، توانست احترام محافل هنری لندن را جلب کند و همزمان، آثارش عمیقاً ریشه در فرهنگ بومی نیجریه داشت. پرتره مشهور او از یک شاهزاده یوروبا به نام «توتو» که به «مونالیزای آفریقا» شهرت یافت، نمادی از این تلفیق هنرمندانه و تولد یک زیبایی‌شناسی جدید بود.

با این حال، رادیکال‌ترین تحول توسط گروهی از دانشجویان هنر در کالج هنر و علم و فناوری نیجریه در زاریا رقم خورد. این گروه که بعدها به «شورشیان زاریا» معروف شدند، شامل هنرمندانی چون اوچه اوککه و دماس نووکو بود. آن‌ها علیه برنامه درسی اروپامحور دانشکده خود شوریدند و فلسفه‌ای را پایه‌گذاری کردند که آن را «سنتز طبیعی» نامیدند. ایده اصلی این بود که هنرمند نیجریه‌ای باید تکنیک‌های مدرن را بیاموزد، اما الهام و محتوای اصلی خود را از فرم‌ها، اسطوره‌ها و زیبایی‌شناسی بومی، مانند نقاشی‌های دیواری ایگبو (اولی) و سیستم‌های نوشتاری باستانی، استخراج کند. این یک بیانیه قدرتمند برای استعمارزدایی از هنر بود؛ تلاشی آگاهانه برای خلق زبانی بصری که هم مدرن و هم اصیل نیجریه‌ای باشد.

این جنبش هنری با استقلال نیجریه در سال ۱۹۶۰ پیوندی ناگسستنی داشت. هنرمندان مدرنیست نیجریه تنها به دنبال زیبایی‌شناسی نبودند؛ آن‌ها در حال ساختن پایه‌های یک هویت ملی جدید بودند. آثار آن‌ها بازتابی از امیدها، تنش‌ها و پیچیدگی‌های یک ملت نوپا بود که می‌کوشید گذشته خود را بازپس گیرد و آینده‌ای مستقل برای خود بسازد. مدرنیسم در نیجریه یک پدیده وارداتی نبود، بلکه یک فرآیند انطباق، دگرگونی و بازآفرینی خلاقانه بود که نشان داد چگونه هنر می‌تواند به ابزاری قدرتمند برای تعریف «خود» در دنیای پس از استعمار تبدیل شود. این میراث امروزه نیز در بحث‌های مربوط به بازگرداندن آثار هنری و اهمیت هویت فرهنگی زنده و پویا است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *